اوووووووووووووووووو ...اینو

من علی نمیدونم چی بگم خودتون ببینین بهتره...

اوووووووووووووووووو ...اینو

من علی نمیدونم چی بگم خودتون ببینین بهتره...

عاشق

همیشه یه کسایی بودن که بهم میگفتن چرا تو عشق نداری؟همیشه بودن کسایی که بهم بگن عشق یعنی زندگی... میگفتن اگه عاشق نشی یعنی زندگی نکردی... ولی بهم نگفتن اگه اسیر یکی بشی دلت میسوزه...بهم نگفتن اگه با چشاش نگات کنه انگار تموم جونتو به آتیش میکشن...بهم نگفتن اگه تموم روز ببینیش بازم دلتنگش میشی...بهم نگفتن ممکنه یه روز بذاره بره...بهم نگفتن... نگفتن که تو پشت سرش اشک میریزی ولی اون بی اعتنا میره...نگفتن تو دیوونش میشی ولی اون بی خیالت میشه...

زندگی من

سه ، دو ، یک ... سوت داور بازی شروع شد دویدم ... دست و پا زدم ... غرق شدم.... دل شکستم ... عاشق شدم ... بی رحم شدم ... مهربان شدم ... بچه بودم ... بزرگ شدم ... پیر شدم ... بازی تمام شد ... زندگی را باختم...ولی آخر بهش نرسیدم...

درد دل

من همونم که همیشه  غم و غصه ام بیشماره٬ اونی که  تنها ترینه حتی سایه هم نداره...


این منم که خوبی هام رو کسی هرگز نشناخته٬ اون که در راه رفاقت همه ی هستیش رو باخته...

 

چه دردیست در میان جمع بودن               ولی در گوشه ای تنها نشستن...

نمیدونم...

چی میشه اون نگاهت واسه همیشه مال من شه؟ چی میشه آغوش گرمت واسه همیشه پناه من شه؟ خدایا چی میشه آرزوهام خط نخورن، آخه چی میشه اگه دستامون همیشه چفت هم بمونن. تو خدایی، تو کریمی، تو رحیمی...من همینم که می بینی.هیچی ندارم جز یه عالم شرمندگی.ولی به خدا تو خدایی، تو کریمی، تو رحیمی...

 

ریزه ریزه های شادی ام را

پرپر حس شیرین بودنم را

پدرانه نثار سطل زباله میکنی.

آری...زندگی کلکسیون پروانه های سوزن شده است.

 

تا حالا به کفشات نگاه کردی ؟

۲ تا عاشق .. ۲ تا همراه .. ۲ تا دوست

همیشه باهم هستن .. تو بارون .. تو برف .. تو سختی ها

بدون هم نمی تونن زنده بمونن

کاش آدما یکم از کفشاشون یاد بگیرن

 

 

امتحان عشق

در جلسه امتحان عشق

من مانده ام و یک برگه سفید !

یک دنیا حرف ناگفتنی

و یک بغل تنهایی و دلتنگی

درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!

در این سکوت بغض آلود

قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند !

و برگه سفیدم

عاشقانه قطره را به آغوش می کشد !

عشق تو نوشتنی نیست

در برگه ام ..کنار آن قطره

یک قلب کوچک می کشم !

وقت تمام است .

برگه ها بالا.................

روز مادر مبارک.

روز مادر مبارک

 

روز مادر به تمام مادران وزنان دنیا مخصوصا مامان خودم مبارک باد.

استاد و شاگرد

عشق چیست؟

شاگرد از استادش پرسید:
عشق چیست؟
استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار بیاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه بچینی.
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
استاد پرسید: چه آوردی؟
شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ.
هرچه جلو می رفتم خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پر پشت ترین تا انتهای گندم زار رفتم!
استاد گفت: عشق یعنی همین

 

 

ازدواج چیست؟

شاگرد پرسید:
پس ازدواج چیست؟
استاد این بار به سخن آْمد و گفت:
که به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی.
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درخت برگشت.
استاد پرسید: که شاگرد را چه شد؟
و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و به اولین درخت بلندی که رسیدم انتخاب کردم. ترسیدم که اگر به جلو بروم باز هم دست خالی برگردم.
استاد گفت: ازدواج همین است

 

                                                                        

عشق یعنی چه؟

بابام گفت :عشق کشکه!

منم جواب دادم: زندگی هم آشه؛

بدون کشک بی مزه میشه.

 

عشق مبهم ترین و شیرین ترین احساس یه آدمه

 اینقدر بزرگه که هیچ وقت نمیتونی به طور کامل درکش کنی

 و اینقدر کوچیکه که تو قلب همه آدما جا میشه .

 

عشق یعنی این که ما باور کنیم یک دل دیگر ارادتمند ماست!!!

 

معنای شعر است الهام رؤیا هاست هیجان رقص است

 موسیقی آوازهاست

 

عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست

 

عشق احساس عجیبی است که همانگونه که نوازشتان میکند به همان زیبایی به آغوش مرگ

می برد

 

عشق یعنی علاقه که البته تو این دوره زمونه برای دخترها شام شب و برای پسرها هم .....شده

 

عشق یعنی گمشدن شناختن خود قبول واقعیت و به ارامش رسیدن که همه فقط در عشق واقعی وجود داره

 

به نظر من عشق یه چیز دست نیافتنی هستش من بهتون قول میدم که آدم هیچ وقت به عشقش نمیرسه مگه وقتی هم برسه که عاشق واقعی نیست!!!!

 

تا حدی با این حرفت موافقم... عشق یعنی جدایی... عشق یعنی نرسیدن...

 

عشق یعنی جداپی عشقی که آخر به آن برسی عشق نیست برای عشق باید سوخت و نرسید

 

ودر آخر:

 

عشق یعنی دیدن یک چیز و کوری سایرچیزها(عشق واقعی فقط یکی )


 

 

تسلیت

 

زنده یاد مهستی

 

با عرض تاسف و تاثردرگذشت بانوی موسیقی ایران؛خانم (مهستی)

را به تمام دوست داران ایشان؛اقوام و تمام ایرانیان تسلیت عرض می نمایم.

حرفای همین جوری

         ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش.

 

ترکه مسجد می سازه هیچ کسی نمی ره توش نماز بخونه دم در مسجد می نویسه :نماز صبح ۱ رکعت نشسته خوابیده  همراه با گوز و کیک و ساندویچ

 

هنگامی که روزها یکسان می شوند به این علت است که ما از توجه نشان دادن به چیزهای نیکی که در زندگیمان ظاهر می شوند باز مانده ایم .

 

 

هویجوری

تست معرفت شناسی :
 اگه دوستم داری یک جوک بفرست .
اگه عاشقمی به من زنگ بزن .
اگه برات مهمم یک زنگ بزن .
اگه دوست داری هم دیگرو ببینیم یه اس ام اس  خالی بفرست .
اگه از من خوشت نمی یاد هیچ کدوم از این کارهارو نکن.
 -------------------
گر چه از دوری این فاصله ها مأ یوسم از همین فاصله دور تو را می بوسم
 -------------------
میدونی چرا بعضی شبها زود صبح می شه؟؟؟؟؟؟ چون خورشید هم دلش برای چشمای تو تنگ میشه

-------------------
کاش می شد غم دلها را نگاشت
کاش می شد ماه را صفحهً دل کرد وز خوبی و بدی در آن نگاشت
کاش می شد اشکها را بوسید و گل یاد و بوئید
کاش می شد به قناری فهماند که زمستان زیباست!
--------------------
زیبایی عشق را به وجود نمی آورد ،بلکه عشق است که زیبایی را به وجود می آورد.
-------------------
سعی کنید آنچه را که دوست دارید به دست آورید و گرنه باید آن چیزی را که به دست آورده اید دوست بدارید.
-------------------
چه دعایی بهتر از این:
خنده ات از ته دل
گریه ات از سر شوق
نبود هیچ غروبت غمناک
-------------------
چتر برای چه؟
خیال که خیس نمی شود.
---------------------
نپرس چقدر دوست دارم که واژه ها خیلی کمه از اینجا تا رنگین کمون قد تموم کهکشون نظر بدم یه عالمه،آخه سزاوار تو نیست اگه بگم یه عالمه.
------------------------
می دونی قشنگی راه رفتن زیر بارون چیه؟............ ......... .اینه که هیچ کس نمی تونه اشکها تو زیر بارون ببینه.
----------------------
عشق آن چیزی است که در اوج خستگی لبخند را به لبانت می آورد.
----------------------

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

می دونی ب.م.م یعنی چی؟ یعنی بزرگترین مقسوم علیه مشترک. حالا می دونی م.ب.ب یعنی چی؟یعنی مربا بده بابا

---

بـــــــــــــــــــــــــــــمون « ? » .... تو بگو سرد هوا منم می شم خورشید تو .... .... تو بگو که نا امیدی منم می شم امید تو .... .... تو بگو دلم گرفته از همه دو رنگیا .... .... مشکی می شم مظهر یه رنگی،واسه تو .... .... تو بگو خدا کنه بارون بیاد از آسمون .... .... به خدا التماس میکنم گریه کنه برای تو .... « ? » نــــــــــــــــــرو

---

من و تو جرأت پرواز همه پرنده هاییم

واسه تا ابد رهایی ما دو بال آشناییم

---

قلبی داری به وسعت 7 دریا

و بی نهایتی آسمان ها

باید منطقی باشم

حق داری اگه دلت برام تنگ نمی شه ...

---

هر که عاشق شد جفا بسیار میباید کشید

بهر یک گل منت از صد خار میباید کشید

من به مرگم راضی ام اما نمی آید اجل

بخت بد بین از اجل هم ناز میباید کشید

---

اس ام اس یک ترک به نامزدش :

در قلب منی هرگز !!

---

مرد آمد و دردی به دل عالم شد

از روز ازل قسمت زن ها غم شد

در دفتر خاطرات هوا خواندم

جانم به لبم رسید تا آدم شد !

---

وقتی عشق فرمان می دهد

محال سر تسلیم فرود می آورد ( دکتر علی شریعتی)

---

من با زمان قرار همزیستی مسالمت آمیز گذاشته ام

که نه او مرتباً مرا دنبال کند

و نه من از او فرار کنم

بالاخره روزی بهم خواهیم رسید !

---

در عشق همیشه قطره ای جنون هست

و در جنون هم همیشه قطره ای عقل (نیچه)

---

زمان بس کند میگذرد برای آنانکه در انتظارند؛ بس تند می کذرد برای آنان که می ترسند؛ بس طولانیست برای آنان که در اندوهند‌؛ وبس کوتاه برای آنان که سرخوشند؛ اما ابدی است برای آنان که عاشقند

---

به دکتر شریعتی گفتند :" استاد! سیگار طول زندگی آدمو کوتاه میکنه" در جواب گفت :" من به عرض زندگی فکر میکنم "

---

در دنیای بچه ها هر کی زودتر بگه دوستت دارم برنده هست ولی در دنیای بزرگتر ها هر کی زودتر بگه دوستت دارم بازنده است

---

گدایان بهر روزی طفلشان را کور می خواهند

طبیبان جمله مخلوق را رنجور می خواهند

تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم

بنازم مطربان چون خلق را مسرور می خواهند

---

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و انسان با نخستین درد (احمد شاملو)

---

دوستی شاخه ی گلی ست که به یک غفلت خواهد پژمرد

---

دوای همه دردها نیکی است ، به شرط آنکه ندانند شما نیکید

وگرنه نخواهند گذاشت نیک بمانید .

---

گذشته کتابی است که باید بارها خواند واز ان تجربه امو خت

اینده کتابی است که اکنون توسط تو نوشته می شو دبکو ش تا

انچه را می نگاری بعد ازخواندنش لذت ببری..

---

به یه نفر میگن تو چیکاره ای میگه من دوتا شغل دارم از صبح تا ظهر که بیکارم بعد از ظهر هم دنبال کار میگردم

---

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

نظر یادتون نره...................................................فعلا خدانگهدار

تولد

 کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید : می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید . اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم ؟

خداوند پاسخ داد: از میان تعداد زیادی از فرشتگان من یکی را در نظر گرفتم. او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد .

کودک دوباره پرسید : اما اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم واینها برای شادی من کافی هستند .

 خداوند گفت : فرشته تو برایت آواز خواهد خواند. و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.

کودک ادامه داد: من چطور میتوانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟

خداوند او را نوازش کرد و گفت : فرشته تو زیباترین و شیرین ترین وا‍‍ژه هائی را که قرار است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

کودک سرش را بر گرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی میکنند . چه کسی از من محافظت خواهد کرد ؟

خداوند ادامه داد : فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم شد.

خداوند گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد. و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت اگر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود .

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صدائی از زمین شنیده میشد . کودک میدانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند . او به آرامی یک سوال دیگر از خدا پرسید: خدایا اگر من باید همین حالا بروم لطفا نام فرشته ام را به من بگو؟

خداوند بار دیگر او را نوازش کرد وگفت نام فرشته ات اهمیتی ندارد. به راحتی می توانی او را مادر صدا کنی .........