سنگ

دیگر نه صدای هیچ پرنده ای

برایم دلفریب است

نه شکستن هیچ شیشه ای

دلم را می لرزاند .

هنوز یادم هست

سنگی که به پرنده زدی

شیشه پنجره دلم را شکست .

 

پرنده پر زد .

پنجره را بستم .

 

تیر و کمانت این بار