آری از تو می گویم :
باز هم آدینه دل ، زرد شد
لحظه ها لبریز حسی، سرد شد
آرزوی دیدنت، بر باد رفت
نبض ساعت از تپش، دلسرد شد
ناگهانی از سکوت و انتظار
با نگاه ساکتم، هم درد شد
طاق نصرت های دل، بی طاقت و ...
کوچه باغ خاطرم، بی ورد شد
از ستاره تا سها، مست و خراب
این دل وامانده ام، ولگرد شد
رهنوردِ راههایِ بی عبور !